شهادت جون غلام سیدالشهدا
ای شاه این غـلام که هم رنـگ مـوی توست عـمــری دراز شـد، که هــوادار روی تـوست یـا حـلقه ی غـلامی ات از گـوش او مـگـیـر یـادِه نشـان، شهیش ،که با خلق وخوی توست ای آفــتـــاب مـــشـرقِ دارالـســلامِ عـشــق من چون سهـیـل چـشـم امیـدم به سوی توست رســواتــر از ســراب شـوم گـر بــرانـی ام زیــرا کــه آبــــروی مــن از آبــروی تــوست رویـم سیـه که هست، تو روزم سیـه مخـواه مشـکــن دل مـــــرا که در آن آرزوی تــوست شــرم حـضـور ، رخـصتِ گـفـتـار دل نــداد عمری است با خیال تو، درگفت وگوی توست اشـک سـپــیـد مـن شـده تـــنـــهـا گــواه مـن کایـن رو سیـاه ، عـاشق روی نـکـوی توست ای چـاره سازهردو جهان، چـاره ساز بـاش بی چاره ای که ازسروجان،چاره جوی توست چـون نـافـه بـر سیـاهـی رویـم نـظـر مـکـن در قطره قطره خـونِ دلـم، عطر وبوی توست دریـاب بـا شـراب شـهــادت بـه جـرعـه ای آن را که از نخست به خـدمت، به کوی توست شـعر «یـتـیـم» راکـه چـو مـویـت بـلنـد بـاد خـود سرگذشت عـمـر من، ازجستُجوی توست |